اگر دعای من امشب به آسمان برسد
گمان کنم که خدا هم به دادمان برسد
رمق نمانده به جسمم , خدای من مددی !
مگر ز تو به تن مردهام توان برسد
غمم ز دوری یار است ، یار گمشدهام
چه میشود خبر از یار بی نشان برسد ؟
چه میشود که بیاید سوار مشرقیام
و بر پیاده ی خسته ، توان و جان برسد ؟
پر از لطافت گل میشود نسیم چمن
اگر به فصل خزان یار مهربان برسد
گلاب و عطر بپاشید در مسیر ظهور
گمان کنم که هر آن لحظه میهمان برسد !
همیشه منتظرم درکنار جاده عشق
که پیک خوش خبر از سمت جمکران برسد
تمام ذهن مرا پر نموده این پرسش
چه میکنیم اگر وقت امتحان برسد ؟
خدا کند که در این روز , روسپید شویم
چو کارنامه به آن مصلح جهان برسد
یقین بدان که اثر میکند دعای فرج
و از عنایت ، آن صاحبالزمان برسد
شروع دفتر باور به نام او زیباست
اگر که ختم غزل هم به پای آن برسد